کاسه ٔ درویشان

لغت نامه دهخدا

کاسه درویشان. [ س َ / س ِ ی ِ دَرْ ] ( اِخ ) اکلیل شمالی را گویند که از جمله چهل و هشت صورت فلکی است وآن هشت ستاره باشد مانند تاجی متصل به میزان و عقرب. ( برهان ). محکه. قصعة المساکین. کاسه یتیمان. کاسه لئیمان. کاسه شکسته.

فرهنگ فارسی

اکلیل شمالی کاسه شکسته.

جمله سازی با کاسه ٔ درویشان

درویشان (رامهرمز)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رامهرمز در استان خوزستان ایران است.
گر منت امیدوارم نیست نقصانی درین سال و ماه امید درویشان به شاهست، ای صنم
چه بودی ار سر زلفش بدستم افتادی چون آستین لئیمان بدست درویشان
درویشان (سنندج)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سنندج در استان کردستان ایران است.
که حق بینند و حق گویند و حق جویند و حق باشد هر آن معنی که آید در دل دانای درویشان
نباشد ذره ای نومید از احسانشان صائب ازان گرم است چون خورشید دایم نان درویشان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ورق فال ورق فال مکعب فال مکعب فال تک نیت فال تک نیت