راجه گریها
فرهنگ فارسی
جمله سازی با راجه گریها
در برغارت گریهای کفت کان فر به کیسه درویش آمده
می سرایید دل و کلفت آواز نبود ایمن از فتنه گریهای زبان غمّاز
رشک دستش سحاب نیسان را گریهای به های های آرد
در کعبه و در میکده محراب و صنم را بر جلوه گریها خم ابروی تو باعث
آن آینه اندام که در جلوه گریها خاک قدمش سرمهٔ صاحب نظران است
افسوس کز ستیزه گریهای جور دور افغان کز انتقام کشیهای شخص کین