لغت نامه دهخدا
دیوبول. [ ی ُ ب ُ ] ( اِ ) نام سکه ای کوچک نقره ای در عهد ساسانیان معادل نیم درهم. ( ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 72 ).
دیوبول. [ ی ُ ب ُ ] ( اِ ) نام سکه ای کوچک نقره ای در عهد ساسانیان معادل نیم درهم. ( ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 72 ).
نام سکه ای کوچک نقره ای عهد ساسانیان معادل نیم درهم.
💡 با عمر خضر قامت جانان برابرست این مصرع بلند به دیوان برابرست
💡 که آن بدگهر دیو نر اژدها که خوانند او را به نام ابرها
💡 بدو گفت شاه ای خردمند مرد چرا دیو چشم تو را تیره کرد
💡 یکی را به پیش اندر افکند و رفت به جنگ سیه دیو پوینده تفت
💡 شکستش سر و مغز او با دو دوش برآمد از آن دیو تیره خروش
💡 بر بلیس و دیو زان خندیدهای که تو خود را نیک مردم دیدهای