اصحاب ابوثوبان

لغت نامه دهخدا

اصحاب ابوثوبان. [ اَ ب ِ اَ ث َ ] ( اِخ ) پیروان ابوثوبان مرجی بودند که می پنداشتند ایمان عبارت از معرفت و اقرار به خدای تعالی و پیامبران وی ( ع ) و به هر چیزیست که انجام دادن آن در پیشگاه خرد نارواست، و آنچه فروگذاشتن آن در خرد روا باشد، از ایمان نیست... ( از ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه حجازی قاهره ج 1 ص 226 ). و رجوع به ثوبانیه و التبصیر ص 104 شود.

فرهنگ فارسی

پیروان ابو ثوبان مرجئ بودند که می پنداشتند ایمان عبارت از معرفت و اقرار بخدای تعالی و پیامبران وی ( ع ) و به هر چیزیست که انجام دادن آن در پیشگاه خرد نارواست و آنچه فرو گذاشتن آن در خرد روا باشد از ایمان نیست.

جمله سازی با اصحاب ابوثوبان

گر علم یافت سرور اقران خویش گشت ور مرد عذر او بر اصحاب روشنست
ترک خور خواب کن برگ مشقت بساز نیست به آسودگی رخصت اصحاب عشق
9 - 14: سكوت اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم 
نوف بكائى كه يكى از اصحاب و علاقه مندان حضرت اميرالمؤ منين علىّ صلوات اللّهعليه است، حكايت كند:
یک طایفه را ای جان منشور خطا دادی یک قافله را ناگه اصحاب صفا کردی
دلش از صحبت اصحاب که نیک اندیشید بحکایات حسودان بداندیش گرفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کپه اقلی
کپه اقلی
کوس
کوس
مهوا
مهوا
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر