کنتو

لغت نامه دهخدا

کنتو. [ ک ِ ن َ ] ( اِ ) تخم بیدانجیر است و به عربی حب الخِروع خوانند. گرم و خشک است در دوم و مسهل بلغم باشد و قولنج را بگشاید.( برهان ). تخم بیدانجیر است که مسهل بلغم است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). کرچک و تخم بیدانجیر. ( ناظم الاطباء ). اسم فارسی حب الخروع است. ( فهرست مخزن الادویه ).

جمله سازی با کنتو

کنتو نانامی یک کارمند ساده بود که بعد از گذشت چند سال دوباره به درخواست ساتورو به دبیرستان آمد. وی از قدرت نسبتاً زیادی برخوردار است و می‌تواند بیشتر نفرین‌های درجه یک را از پا دربیاورد.
کنتو نانامی یک کارمند ساده بود که بعد از گذشت چند سال دوباره به درخواست ساتورو به دبیرستان آمد. وی از قدرت نسبتاً زیادی برخوردار است و می‌تواند بیشتر نفرین‌های درجه یک را از پا دربیاورد.
اصل داستان رمان «برادران کارامازوف»، آخرین رمان کامل فیودور داستایوفسکی، نویسنده بزرگ ادبیات روسیه قرن نوزدهم است. در زمان پخش در ژاپن معاصر، هایاتو ایچیهارا، سایتو تاکومی و کنتو هایاشی نقش سه برادر «خانواده کوروساوا» را بازی کردند که در مرکز داستان قرار دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی