لغت نامه دهخدا
خاکسترگون. [ ک ِ ت َ ] ( ص مرکب ) برنگ خاکستر. خاکستری. اَرمَد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). اَقتَم. اَربَد. اَورَق. اَغبَس. مَرَبَّد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
خاکسترگون. [ ک ِ ت َ ] ( ص مرکب ) برنگ خاکستر. خاکستری. اَرمَد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). اَقتَم. اَربَد. اَورَق. اَغبَس. مَرَبَّد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
برنگ خاکستر خاکستری
💡 چتایی تجاری دارای رنگ زرد و قهوهای متمایل به خاکستری است و شفافیت ابریشم را دارد. انواع مرغوب چتایی زیر دست نرم و صاف دارند. سطح قاعده آن زیر میکروسکوپ به صورت پنجضلعی یا ششضلعی و اندازهٔ آن ۶ تا ۲۰ میکرون است. از این لیف در ساخت گونی و طناب استفاده میکنند.