وارونه زدن

لغت نامه دهخدا

وارونه زدن. [ ن َ / ن ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) معکوس زدن. معکوس کردن.
- نعل وارونه زدن؛ به اشتباه انداختن.

فرهنگ فارسی

وارون زدن. یا نعل وارونه زدن. مردم را باشتباه انداختن.
معکوس زدن معکوس کردن

جمله سازی با وارونه زدن

مانند كار دُوَل استعمارى است: در بعضى مستعمرات افرادى دارند كه در استعمار يار وياور آنهايند، گاه به مقتضاى سياست و مصلحت روزگار وادار مى كنند اين افراد به آنهافحش بدهند، بد بگويند، مردم را از فجايع استعمار آگاه كنند، براى پرده پوشى ونعل وارونه زدن، تا بتوانند مقاصد استعمارى خود را توسط همين افراد بهتر پيشببرند.