پخت کردن

فرهنگ معین

(پُ. کَ دَ ) (مص م. ) پختن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پختن طبخ کردن ( این نانوایی پخت نمی کند. )

ویکی واژه

پختن.

جمله سازی با پخت کردن

گچ‌های پلیمری طی عملیات‌های پخت، میکرونیزه شدن و اضافه کردن مواد افزودنی همچون پرلیت، مواد سلولزی آهک هیدراته، مواد پلیمری، اسید سیتریک، اسید تارتاریک، هوستاپور و … معایب گچ سنتی را از بین برده و ویژگی‌های جدیدی به گچ افزوده‌است 

نقش شکر تنها در شیرین کردن کیک نیست بلکه نقش مهم آن ثابت نگهداشتن حباب‌های ایجاد شده در تخم مرغ است. همچنین شکر در ایجاد بو و رنگ پس از پخت، در کیک‌های اسفنجی و کره‌ای نیز نقش دارد.
( مردم زحمتکش این روستا برای پخت و پز و گرم کردن خانه هایشان ناچار به استفاده از هیزم و کپسول های گاز هستند)
۷. پیش از پخت پای و تارت با چنگال یا غلتک خمیر بر روی سطح خمیر پهن شده، سوراخ‌های متعددی ایجاد می‌شود. با ایجاد چنین سوراخ‌هایی بخارآب تا حدی خارج شده و از باد کردن بیش از اندازه خمیر یا نامنظم شدن آن جلوگیری می‌شود و ارتفاع خمیر به یک میزان خواهد شد. همچنین این عمل مانع کوچک شدن خمیر پس از پخت می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب