سیما

سیما

سیما به سطوح پَخ تراشیده شده بر روی فلز، شیشه یا سنگ اطلاق می‌شود. این اصطلاح معمولاً برای سطوح صاف و تراش خورده سنگ‌های قیمتی به کار می‌رود. سنگ‌های جواهر به گونه‌ای تراشیده می‌شوند که شکست و بازتاب نور به بهترین شکل ممکن انجام گیرد. از آنجا که این اثرات نوری به ضریب شکست ماده بستگی دارد، هر نوع سنگ قیمتی زوایای بهینه خاص خود را برای تراش دارد. سیماهای الماس با استفاده از ابزارهای ویژه‌ای ایجاد می‌شوند. برخلاف آنچه که عموم مردم تصور می‌کنند، برلیان نام یک سنگ نیست، بلکه به نوع خاصی از تراش اشاره دارد که می‌تواند بر روی هر سنگی مانند الماس، یاقوت، اسپینل و غیره اعمال شود. برلیان به تراشی گفته می‌شود که ویژگی‌های زیر را دارد:  وجوه یا سطوح کوچک تراشیده شده بر روی سنگ که به آن‌ها سیما گفته می‌شود، باید اشکالی مانند مثلث، لوزی یا کایت داشته باشند. تاج که قسمت بالایی سنگ است. سندانچه که به قسمت پایینی سنگ اطلاق می‌شود. لبه که فاصله بین تاج و سندانچه را مشخص می‌کند و به عنوان صفحه جداکننده این دو بخش شناخته می‌شود. شیشه‌های مسطح که لبه‌های آن‌ها قابل مشاهده است، معمولاً دارای سیماهایی هستند که زاویه‌ای بین ۳ تا ۴۵ درجه بین سطح جلو و کناری ایجاد می‌کنند. این موضوع همچنین در مورد آینه‌های بدون قاب نیز صدق می‌کند. شیشه ورقه‌ای به عنوان ماده‌ای در مبلمان، درها، قاب‌های عکس و همچنین در ساخت مبلمان شیشه‌ای و موارد مشابه به کار می‌رود. از میان صدها نوع که در طول تاریخ مورد استفاده قرار گرفته‌اند، احتمالاً معروف‌ترین آن‌ها تراش برلیان گرد است که برای افزایش درخشندگی الماس و بسیاری از جواهرات رنگی دیگر به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

سیما. ( ع اِ )نشان و علامتی که شناخته شود بدان خیر و شر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نشان. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60 ). نشان. علامت. ( منتهی الارب )

فرهنگ معین

(اِ ) ۱ - چهره، قیافه. ۲ - علامت، هیئت.

فرهنگ عمید

۱. روی، چهره، صورت.
۲. [قدیمی] ناصیه، پیشانی.
۳. [قدیمی] علامت، هیئت.
= لاسیما

فرهنگ فارسی

مخصوصا بویژه: هر آنج بشنود و طبیعت او را موافق و ملایم آید زود بقبول آن مسترسل شود سیما که نظمی نیکو..دارد.
خاصه و خاص

فرهنگ اسم ها

اسم: سیما (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: simā) (فارسی: سيما) (انگلیسی: sima)
معنی: چهره، صورت، نشان، ظاهر شخص، ( در قدیم ) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد

دانشنامه آزاد فارسی

سیما (sima)
(یا: پوستۀ پایینی) در ژئو شیمی و ژئو فیزیک، مادۀ سازندۀ پوستۀ اقیانوسی. از سیالِ پوستۀ قاره ای مجزاست. این نام از ترکیب سیلیس و منیزیوم، از سازنده های شیمیایی مهم پوستۀ اقیانوسی، ساخته شده است و به ندرت به کار برده می شود.
سیما
سیما

جملاتی از کلمه سیما

آن زمانی که آتش تو رسد بجهد این دل چو سیمابم
تحقیق حال ما ز نگه می‌توان نمود حرفی ز حال خویش به سیما نوشته‌ایم
بر آرزوی خود نرسد دل ز اضطراب این تشنه آب گفته و سیماب می خورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم