قلمی شدن

لغت نامه دهخدا

قلمی شدن. [ ق َ ل َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) قلمی گردیدن. نوشته شدن. رجوع به قلمی شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تحریر یافتن نوشته شدن: مکتوبی که به عرض سه گز و در طول هفتاد گز که باب زر قلمی شده بود... ارسال نمود.

جمله سازی با قلمی شدن

تمام مراحل تهیه این نوع کشمش مثل کشمش سبز قلمی است که در این روش از گاز گوگرد برای تهیۀ کشمش دودی استفاده می‌کنند. به این ترتیب که پودر گوگرد را داخل سینی کوچکی ریخته و آن را آتش می‌زنند. برای همگن شدن پخش گوگرد دریچه‌هایی در بارگاه تعبیه شده که با باز و بسته نمودن تدریجی آن جریان هوا در داخل بارگاه برقرار می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت