سواد حبش

لغت نامه دهخدا

سواد حبش. [ س َ دِ ح َ ب َ ] ( اِ مرکب ) کنایه از زگال بسیار. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از زگال بسیار

جمله سازی با سواد حبش

غریب آمدم در سواد حبش دل از دهر فارغ سر از عیش خوش
چو نفس را مددی نیست از کئوس مراد چه در بلاد خراسان، چه در سواد حبش