دوائر

لغت نامه دهخدا

دوائر. [ دَ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ دائرة. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث ) ( از اقرب الموارد ). ج ِ دایره. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دائره و دایره شود.
- دوائر ازمان؛ مدارات روزانه را گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- دوائر فلکی؛ دوایر عظام، یعنی دایره های کلان که فلک را تنصیف می نمایند و همگی ده اند:
اول - دایره معدل النهار.
دوم - دایره منطقةالبروج.
سوم - دایره مارّة بالاقطاب الاربعه.
چهارم - دایره میل.
پنجم - دایره عرض.
ششم - دایره افق.
هفتم - دایره نصف النهار.
هشتم - دایره اول السموات.
نهم - دایره ارتفاع.
دهم - دایره وسط السماء الرؤیة.
و سوای اینها دوائر صغارند، یعنی دایره های کوچک که فلک را برابر دونیم نمی سازند و آنها بسیارند. ( غیاث ) ( آنندراج ).
|| ( اصطلاح دیوان ) دایره ها. شعبه ها. قسمتهای اداری.
- دوائر سرکار؛ ( اصطلاح دیوان ) در دوران صفویه، قسمت اعتبارات که عواید ولایت تحت نظارت وی گرد می آمده. ( از سازمان اداری حکومت صفویه ص 213 ). رجوع به دایره شود.
|| ( اصطلاح عروض ) دایره های عروضی. دوایر عروضی. رجوع به دوایر عروضی شود.

فرهنگ فارسی

جمع دائره.

جمله سازی با دوائر

ثلاثه دوائر (به عربی: ثلاثة الدوائر) یک شهرداری در الجزایر است که در استان مدیه واقع شده‌است.
از تو باشد در دوائر ثابت اجرای امور با تو نظم ملک را در دست گیرد شهریار
آن نقطه توئی که میزند دور بر گرد تو این همه دوائر
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۹ به کادر سیاسی وزارت امورخارجه پیوست و پس از طی دوره‌های کارآموزی در دوائر گوناگون در دوره وزارت علی‌اکبر ولایتی، در سال ۱۳۶۰ به ریاست اداره کنسولی (سجلات و احوال شخصیه) منصوب و تا سال ۱۳۶۵ در همین سمت انجام وظیفه نمود.
چو استاد عروض اندر دوائر مفاعیلن تراش از فاعلاتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضامن یعنی چه؟
ضامن یعنی چه؟
افتراق یعنی چه؟
افتراق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز