اسلامبول

لغت نامه دهخدا

اسلامبول. [ اِ ] ( اِخ ) استانبول. استامبول. دارالسعادة. قسطنطنیة. پایتخت دولت عثمانی و یکی از شهرهای بزرگ دولت جمهوری ترکیه. این شهر بار اول بدست سلطان محمد دوم ملقب بفاتح گشاده شد ( بسال 858 هَ. ق. ). «بلدة طیبة» ماده تاریخ این فتح است. رجوع باستانبول و فهرست فیه مافیه و مجمل التواریخ و القصص ص 135 و فهرست تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ج 3 ترجمه حکمت و ج 4 ترجمه رشید یاسمی و کتاب النقود ص 139 و 165 و فهرست مجمل التواریخ گلستانه شود.

فرهنگ فارسی

شهر وبندری در ترکیه در ساحل بسفر. سابقا پایتخت دولت عثمانی ویکی از مشهورترین عالم بود. ۲۵۳۵٠٠٠ سکنه. مرکز فرهنگی ودانشگاهی صنعت نساجی کشتی سازی تنباکو.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:استانبول

جمله سازی با اسلامبول

نه آن هم قصد اسلامبول می کرد فزونی ها به زور و پول می کرد؟
در سال ۱۵۶۸، وزیر اعظم سوکلو محمد پاشا، که قدرت واقعی در اداره امپراتوری عثمانی دوران سلیم دوم بود، اولین رویارویی امپراتوری عثمانی و رقیب شمالی آینده‌اش، روسیه را آغاز کرد. نتایج، فجایع بسیاری را پیش‌بینی می‌کرد. طرحی برای اتحاد ولگا و دون توسط یک کانال در اسلامبول به تفصیل ارائه شد.
«می‌گویند مکنت ارفع‌الدوله و میرزاحسین‌خان سپهسالار و امثال اینان از کجاست؟ بمبئی، تفلیس، اسلامبول برای مأموران دولت گنج بادآور است، بدبخت ملت با این زمامداران!»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
اسکل یعنی چه؟
اسکل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز