معنی پذیر

لغت نامه دهخدا

معنی پذیر. [ م َ پ َ ] ( نف مرکب ) پذیرنده معنی. معنی دار. بامعنی. || دریابنده حقیقت. که حقیقت را ادراک کند و بپذیرد:
به جان است در من به فضل خدای
هم آن فهم و آن طبع معنی پذیر.ناصرخسرو.در دو هنرنامه این نه دبیر
نیست یکی صورت معنی پذیر.نظامی.

فرهنگ فارسی

پذیرنده معنی معنی دار

جمله سازی با معنی پذیر

گلست خاطر معنی پذیر من گویی که تا وزید نسیمی برو پریشان شد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روزگار
روزگار
مأوا
مأوا
عضو
عضو
فاک
فاک