هنرنامه

لغت نامه دهخدا

هنرنامه. [ هَُ ن َ م َ / م ِ] ( اِ مرکب ) سرگذشت بزرگان و هنرمندان:
هنرنامه های عرب خوانده بود
در آن آرزو سالها مانده بود.نظامی.قدر اهل هنر کسی داند
که هنرنامه ها بسی خواند.نظامی.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- کتابی که درمبحث هنری یافنی. ۲- کتاب شعر.

ویکی واژه

هنر + نامه

جمله سازی با هنرنامه

هنرنامه‌های عرب خوانده بود در آن آرزو سالهامانده بود
تاج گفت آمده آنروز که دست و دل شاه از هنرنامه شاهان جهان سازد طی
گنجینهٔ ذوق است و هنرنامهٔ تاریخ آیینهٔ علمست و نمایندهٔ عرفان
چو رزم شاه هنرنامهٔ شگفت بخوان چو فتح شاه ظفرنامهٔ بدیع بیار
ایا نوشته هنرنامه‌ها فزون ز هزار و یا شنیده ظفرنامه‌ها برون ز شمار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال میلادی فال میلادی فال چوب فال چوب