معنی شکار

لغت نامه دهخدا

معنی شکار. [ م َ ش ِ ] ( ص مرکب ) آنکه صید معنی کند. ( آنندراج ). آنکه معانی و مضامین خوب و عالی ابداع کند:
بال پروانه ترا هرچند صائب بسته اند
شکر خاطر معنی شکارت داده اند.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آنکه صید معنی کند آنکه معانی و مضامین خوب و عالی ابداع کند.

جمله سازی با معنی شکار

💡 مرغ معنی شکار کی شودت تا نگردی تمام چشم چه دام

💡 پاس گر می داشتم شب های تار خویش را صید می کردم دل معنی شکار خویش را

💡 حرص معنی شکار عبرت نیست دیدهٔ دام را کجاست نگاه

💡 طبع را فیض خموشی می‌کند معنی شکار نیست دامی جز تأمل وحشی اندیشه را