ولوالج

لغت نامه دهخدا

ولوالج. [ وَل ْ وا ل ِ ] ( اِخ ) شهری است از اعمال بدخشان پشت بلخ و طخارستان. ( معجم البلدان ). شهری است خرم به خراسان و قصبه تخارستان و با نعمت های بسیار و آب روان و مردمان آمیزنده. ( حدود العالم ):
گه به ولوالجم ولایت خویش
گه به وخش و به کیج و ختلانم.روحی ولوالجی.تو را شیر خواندم همی تا بکشتی
به یک زخم شیری به ولوالج اندر.فرخی.

فرهنگ فارسی

شهری بوده است از بدخشان نزدیک بلخ.

جمله سازی با ولوالج

ترا شیر خواندم همی تا بکشتی بیک زخم شیری به ولوالج اندر