ماناک. ( ق مرکب ) مخفف ماناکه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). پنداری که. گویی که: آن رنگ سیاه لاله، ماناک اندر دل مشتری است کیوان.خاقانی.روز روشن ندیده ام، ماناک همه عمرم به چشم درد گذشت.خاقانی.زلف تو سیه چراست ماناک بسیار در آفتاب گشته.امیرخسرو ( از آنندراج ).و رجوع به مانا شود.