هم مانند

لغت نامه دهخدا

هم مانند. [ هََ ن َن ْ ] ( ص مرکب )همانند. ماننده به یکدیگر: دانش جستن برتری جستن باشد بر همسران و هم مانندان. ( قابوسنامه ).

فرهنگ عمید

= همانند

فرهنگ فارسی

( صفت ) همانند نظیر شبیه: و دانش جستن برتری جستن باشد بر همسران خویش و هم مانندان.

جمله سازی با هم مانند

💡 در ایل بولی هم مانند سایر ایلات پشت کوه در سلسه مراتب قدرت نظام ایلی در راس هرم قدرت توشمال و به دنبال آن کدخدا و ریش سفید و روسای خانوار بودند.

💡 عالم بود چو جامی باده در او تجلی این جام و باده با هم مانند جسم و جان است

💡 وَ خَلَقْنا لَهُمْ و بیافریدیم ایشان را، مِنْ مِثْلِهِ از هم مانند کشتی نوح، ما یَرْکَبُونَ (۴۲) آنچه می‌برنشینند بران.

💡 این الگوریتم هم مانند الگوریتم‌های دیگر به صورت غیر بازگشتی هم نوشته می‌شود.

💡 مرا هم خداوندی است بزرگتر از تو و هم مانند تو و آن خداوند خواجه بزرگ است.