تاثیر

تأثیر به معنای بر جای گذاشتن اثر و نشانه‌ای در یک موضوع یا موقعیت است. این مفهوم نشان می‌دهد که هر عمل یا رویدادی می‌تواند تأثیری بر دیگران یا محیط اطراف خود بگذارد. به عبارت دیگر، هر آنچه که انجام می‌دهیم، خواه مثبت و خواه منفی، می‌تواند نتایجی داشته باشد که در آینده بر زندگی ما یا دیگران تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، یک کلمه محبت‌آمیز می‌تواند روحیه فردی را تغییر دهد، در حالی که یک عمل ناپسند می‌تواند پیامدهای منفی را به همراه داشته باشد. بنابراین، فهم تأثیرات اقدامات و انتخاب‌های ما بسیار مهم است. این آگاهی به ما کمک می‌کند تا در تصمیم‌گیری‌های خود دقت بیشتری داشته باشیم و در راستای بهبود روابط و محیط زندگی‌مان حرکت کنیم. در نهایت، تأثیرات ما می‌توانند به عنوان بخشی از میراث ما در زندگی شناخته شوند.

لغت نامه دهخدا

تأثیر. [ ت َءْ ] ( ع مص ) اثر و نشان گذاشتن در چیزی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). نشان گذاشتن در چیزی. ( آنندراج ). اثر کردن. ( زوزنی ). و با لفظ داشتن و کردن مستعمل است ( در فارسی ). ( آنندراج ): این دوستی چنان مؤکد گردد که زمانه را در گشادن آن هیچ تأثیرنماند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 212، چ فیاض ص 215 ).

فرهنگ معین

( تأثیر ) (تَ ) [ ع. ] (مص م. ) ۱ - اثر کردن. ۲ - نفوذ کردن ج. تَأثیرات.

فرهنگ عمید

۱. اثر گذاشتن در چیزی، اثر کردن.
۲. (اسم ) نفوذ، قدرت تاثیرگذاری.

فرهنگ فارسی

اثرکردن، اثرگذاشتن درچیزی، نفوذکردن
۱- ( مصدر ) کارگر شدن کارگر افتادن کاری شدن. ۲- نشان گذاشتن اثر کردن. ۳- ( اسم ) نفوذ کارگری. جمع: تاثیرات.
نام وی میرزا محسن از تبریزی های متولد شده در اصفهان است. اجداد وی را شاه عباس صفوی از تبریز کوچانید و در اصفهان مسکن داد.

جملاتی از کلمه تاثیر

تاثیر گریه سحر عندلیب بود کز غنچه سرخ روی برآمد جمال گل
تا تربیت کنند سه فرزند کون را ترکیب چار مادر و تاثیر نه پدر