کلمه فَطانَت در زبان فارسی، واژهای است عربیریشه که به معنای زیرکی، تیزهوشی، ذکاوت و هوش سرشار به کار میرود. فطانت یعنی توانایی درک سریع، فهم درست از شرایط، و داشتن قوه تشخیص قوی. این واژه معمولاً برای توصیف کسانی به کار میرود که بهطور طبیعی (ذاتی) باهوش، دقیق، و نکتهسنج هستند. به عنوان مثال، پیامبر اسلام به فطانت و درایت مشهور بودند. در واقع، فطانت و زیرکی مفاهیمی نزدیک به هم هستند، اما فطانت بیشتر به هوش ذاتی و درک شهودی اشاره دارد، در حالی که «زیرکی» میتواند حاصل تجربه و تمرین نیز باشد.
فطانت
لغت نامه دهخدا
فطانت. [ ف َ ن َ ] ( ع اِمص ) زیرکی و دانایی. ( غیاث ). زیرکی و هوشیاری. || ( مص ) درک کردن. دریافتن. ( فرهنگ فارسی معین ). فهمیدن و ادراک کردن. || ماهر شدن در کاری. ( از اقرب الموارد ).
فطانة. [ ف َ ن َ ] ( ع مص ) فطانت. رجوع به فطانت شود.
فرهنگ معین
(فَ یا فِ نَ ) [ ع. فطانة ] ۱ - (مص م. ) درک کردن، زیرک و دانا بودن. ۲ - (اِمص. ) ادراک، دریافت. ۳ - زیرکی، هوشیاری.
فرهنگ عمید
زیرکی، هوشیاری، دانایی.
فرهنگ فارسی
درک کردن، زیرک ودانابودن، زیرکی، هوشیاری ودانایی درامری
۱ - ( مصدر ) درک کردن دریافتن ۲ - ( اسم ) دریافت اندر یافت ۳ - زیرکی هوشیاری.
جمله سازی با فطانت
💡 واعظ به نفهمیدگی خویش کن اقرار با لاف فطانت نشود جمع فطانت
💡 دگر نفسی است قدسی در متانت با علی قوت و دس و فطانت
💡 الا درآستان حریم فطانتت ذیل ملازمت نزدی بر میان علم