جمع شده، گرد آورده شده: مضموم به چیزی اشاره دارد که به هم پیوسته یا جمع شده است.
[نحو] کلمهای که حرکت ضمه داشته باشد، ضمهدار: در علم نحو عربی، مضموم به کلماتی اطلاق میشود که دارای حرکت ضمه هستند. به عنوان مثال، در زبان عربی، حرف “ب” در کلمه بَیت (خانه) مضموم نیست، اما در کلمه بُستان (باغ) مضموم است.
ضمیمه شده و افزوده شده: این اصطلاح همچنین به چیزی که افزوده یا ضمیمه شده است نیز اشاره دارد. این مفهوم میتواند در متون رسمی یا اداری به کار رود و به مواردی اشاره کند که یک اطلاعات یا سند به یک مجموعه یا متن دیگر اضافه شده است.
مضموم. [ م َ ] ( ع ص ) ضمیمه شده و افزوده شده. پیوسته شده و بهم جمع شده. ( ناظم الاطباء ): و امروز که این تصنیف میکنم با این شغل است وبریدی بر این مضموم و از دوستان قدیم من است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 275 ). و دیگر کتاب هندوان بدان مضموم گردد. ( کلیله و دمنه ). || اسمی که دارای ضمه باشد. ( ناظم الاطباء ). || حرفی با پیش. حرفی با حرکت ضمه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) ۱ - ملحق شده، ضمیمه شده. ۲ - واژه ای که دارای ضمه باشد.
۱. جمع شده، گرد آورده شده.
۲. [نحو] کلمه ای که حرکت ضمه داشته باشد، ضمه دار.
جمع شده، گرد آورده شده، کلمهای که حرکت ضمه داشته باشد، ضمه دار
( اسم ) ۱ - جمع کرده شده گرد آورده ۲ - حرفی که حرکت ضمه ( پیش ) دارد. ۳ - کلمه ای که حرف آخر آن ضمه ( پیش ) دارد.