مسگر

کلمه مسگر به معنای فردی است که در زمینه کار با مس، از جمله ساخت ظروف و ابزارهای مسی، فعالیت می‌کند. آن ها ظروف زیبایی تولید می‌کنند. جمع این واژه به صورت مسگران یا با ها به کار می‌رود. اگر بخواهید به ویژگی خاصی اشاره کنید، می‌توانید از صفات استفاده کنید. این کلمه مذکر است و برای اشاره به مؤنث می‌توان گفت: مسگر زنی در این شهر مشغول به کار است. همچنین این کلمه می‌تواند در ترکیب‌های مختلف نیز به کار رود. در نوشتن متنی که شامل این کلمه است، باید دقت کنید که جملات به صورت واضح و بدون ابهام بیان شوند.

لغت نامه دهخدا

مسگر. [ م ِ گ َ ] ( ص مرکب ) نحاس. ( منتهی الارب ). کسی که ظروف مسینه و ادوات مسینه می سازد و می فروشد. ( ناظم الاطباء ). آن که مس سازد: حسب الرقم اشرف مقرراست که ضابطان و مستأجران و... مسگران و غیرهم بدون اطلاع و وقوف معیران و گماشتگان ایشان داد و ستد ننموده... ( تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 22 ). || آن که مس را با قلعی سفید کند. سفیدگر. سپیدگر. رویگر. روگر. و گاه عرب صفار گوید و از آن مسگر اراده کند بجای رویگر. ( ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ).
مسگر. [ م ِ گ َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 36هزارگزی جنوب شرقی قیدار و 24هزارگزی راه عمومی، با 309 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
مسگر. [ م ِ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 9هزارگزی جنوب غربی بیرجند. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ معین

(مِ گَ ) (ص فا. ) کسی که ظرف های مسی می سازد.

فرهنگ عمید

کسی که ظرف های مسی می سازد.

فرهنگ فارسی

کسی که ظرفهای مسی می سازد
( صفت ) آنکه ظروف و ادوات مسین سازد
دهی در شهرستانهای زنجان و بیرجند

دانشنامه عمومی

مسگر (پاکستان). مسگر ( به انگلیسی: Misgar ) یک منطقهٔ مسکونی در پاکستان است که در ناحیه گلگت واقع شده است. مسگر ۱٬۲۲۷ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کلمه مسگر

با اکبر مسگر به دکان گفتم من زانگشت سیه شد به تنت پیراهن
دلبر مسگر چو جای خود به دوکان می کند هر که را بیند مس خود را نمایان می کند
ناید بَحَرم به دیده ی تر چون صوت مگس به گوش مسگر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم