ماهر

ماهر

ماهر به معنای فردی است که در یک زمینه خاص دارای توانایی و مهارت بالاست. این واژه برای توصیف افرادی به کار می‌رود که در انجام کارها یا فعالیت‌ها به خوبی عمل می‌کنند و تجربه کافی دارند. به عنوان مثال، یک نقاش ماهر می‌تواند با استفاده از تکنیک‌های خاص، آثار هنری زیبا و جذابی خلق کند.

افرادی که در حرفه‌های مختلف مهارت دارند، معمولاً به دلیل تمرین و تجربه زیاد، توانایی‌های ویژه‌ای را کسب کرده‌اند. مثلاً یک پزشک ماهر می‌تواند تشخیص‌های دقیقی انجام دهد و درمان‌های مؤثری ارائه کند. در دنیای ورزش، یک ورزشکار ماهر با تمرینات مداوم و فداکاری به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا می‌کند.

در هر حوزه‌ای، مهارت و تخصص افراد می‌تواند تأثیر زیادی بر کیفیت کار و نتیجه نهایی داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

ماهر. [ هَِ ] ( اِ ) به لغت زند و پازند به معنی فردا باشد که به عربی غد گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). هزوارش، ماهر. پهلوی، فرتاک ( فردا ). ( حاشیه برهان چ معین ).
ماهر. [ هَِ ] ( ع ص ) استادکار در کار خویشتن. ( مهذب الاسماء ). استاد. ( دهار ). استاد هر فن. ج، مَهَرَة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد حاذق و دانای در کار. ( ناظم الاطباء ). حاذق در هرکار. ج، مَهَرَة. ( از اقرب الموارد ). استادکار. ( غیاث ).

فرهنگ معین

(هِ ) [ ع. ] (ص. ) استاد و چیره دست در کار.

فرهنگ عمید

استاد، زبردست، حاذق، کار آزموده.

فرهنگ فارسی

استاد، زبردست، یرک وحاذق، کار آزموده
( صفت ) استاد در هر فن حاذق جمع: مهره: و شاعرماهر بمجرد طبع راست بر متشابهات آن واقف نتواند شد.
فردا

فرهنگ اسم ها

اسم: ماهر (پسر) (عربی) (تلفظ: māher) (فارسی: ماهر) (انگلیسی: maher)
معنی: استاد، زبردست، حاذق، کار آزموده، چیره دست، متخصص، کاردان، ( عربی ) آن که در انجام کار و فن هنری استاد باشد و آن را بخوبی انجام دهد

جملاتی از کلمه ماهر

در طبیبی چو نیک ماهر بود پیش او سر کار ظاهر بود
ز ماهرک پیروز گردد به جنگ بریزیم خون اندرین جای تنگ
دو پسر آندریا آماتی به نامهای آنتونیو و گیرولامو نیز از ویولن سازان بسیار ماهر بودند. نوه اش، نیکلو آماتی ضمن چیره‌دستی در ساخت ویولن شاگردان زیادی از جمله آنتونیو استرادیواری و آندریا گوارنری را پرورش داد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم