صواب

کلمه صواب در زبان فارسی به معنای درست، صحیح و سزاوار است. این واژه در متون دینی، اخلاقی و فلسفی به کار می‌رود و به رفتارها، تصمیم‌ها و افکار صحیح و درست اشاره دارد.

معانی و مفاهیم:

درست و صحیح: صواب به معنای چیزی است که مطابق با حقیقت، واقعیت یا معیارهای اخلاقی و منطقی باشد.

بجا و مناسب: این واژه همچنین به معنای کاری است که در زمان و مکان مناسب انجام می‌شود و با شرایط و نیازها همخوانی دارد.

سزاوار: این واژه به معنای سزاوار است و به عملی اشاره دارد که از نظر اخلاقی یا منطقی قابل قبول و شایسته است.

کاربردها:

متون دینی: این واژه در متون دینی به اعمال و رفتارهایی اشاره دارد که مطابق با اصول اخلاقی و دینی هستند. به عنوان مثال، در قرآن کریم و احادیث، به اعمال صواب اشاره شده است.

گفتار و نوشتار: در بحث‌های منطقی و فلسفی، صواب به عنوان معیاری برای ارزیابی درستی یا نادرستی استدلال‌ها و نظریات به کار می‌رود.

معادلات و مترادف‌ها:

مترادف‌ها: درست، صحیح، بجا، مناسب، سزاوار.

معادل‌ها در زبان‌های دیگر: در انگلیسی: correct یا right.

متضادها: خطا و غلط.

لغت نامه دهخدا

صواب. [ ص َ ] ( ع ص )راست. درست. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ) ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ). مصلحت. ضد خطا

فرهنگ معین

(صَ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - راست و درست. ۲ - سزاوار.

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ خطا] راست و درست، حق.
۲. [قدیمی] لایق، سزاوار.

فرهنگ فارسی

راست و درست، حق، لایق، سزاوار، ضدخطا
( صفت ) ۱ - راست درست حق مقابل خطا: رای صواب وجه صواب. ۲ - لایق سزاوار.
امیر ظهیر الدین ابراهیم

جملاتی از کلمه صواب

اگر چه هر چه تو گویی صواب من آن است ولی چو دل به خطا می رود چه درمان است

فایده‌گرایان تنها معیار نهایی دربارهٔ صواب، خطا و الزام را «سود» می‌دانند و معتقدند غایت اخلاقی که باید در تمام اعمال خود به دنبال آن باشیم، بیش‌ترین غلبه ممکن خیر بر شر (یا کمترین غلبه ممکن شر بر خیر) در کل جهان است. همچنین آن‌ها اشاره دارند به اینکه خوب و بد را می‌شود به روش کمی اندازه‌گیری کرد.

پاکبازی: توجه خاص را گویند، که نه در اعمال و صواب خواهد و نه علوّ مرتبه، بلکه خالص خدای را کوشد. (رساله اصطلاحات، عراقی)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم