سرد

در معنای اصلی، سرد به حالتی اطلاق می‌شود که دما پایین باشد. این اصطلاح برای توصیف وضعیت آب و هوا، اشیاء و محیط‌ها به کار می‌رود. به عنوان مثال، هوا سرد است به معنای این است که دما پایین است و احساس خنکی می‌شود.

کاربردهای مختلف

در زمینه آب و هوا: این واژه برای توصیف دما در فصول مختلف سال به کار می‌رود، و معمولاً به تغییرات فصلی و تأثیرات آن بر طبیعت اشاره دارد.

در زمینه احساسات و روابط: این کلمه می‌تواند به معنای سردی در روابط انسانی نیز به کار رود و نشان‌دهنده فاصله عاطفی یا فقدان صمیمیت بین افراد باشد.

در زمینه مواد و اشیاء: همچنین می‌تواند برای توصیف وضعیت اشیاء نیز استفاده شود، و به وضعیت دما و تأثیر آن بر خواص فیزیکی مواد اشاره دارد.

در زمینه پزشکی: می‌تواند به معنای سردی در بدن یا اعضای بدن باشد، و در برخی موارد ممکن است به مشکلات گردش خون یا دیگر بیماری‌ها اشاره کند.

توصیف حالات: در ادبیات و شعر، این واژه می‌تواند برای توصیف حالات روحی و عاطفی به کار رود. شاعران ممکن است از آن برای بیان احساساتی مانند غم، تنهایی یا بی‌احساسی استفاده کنند.

لغت نامه دهخدا

سرد. [ س َ ] ( ص ) پهلوی «سرت »، اوستا «سرته »، قیاس کنید با سانسکریت «سیسیره » ( سرما )، ارمنی «سرن » ( یخ )، «سرنوم »، «سرچیم » ( یخ بسته و منجمد، از سرما تلف شدن )، کردی «سار»، افغانی «سر»، استی «سلد» ( سرما )، بلوچی «سرد، سرت »، وخی «سور، سوری »، گیلکی، فریزندی، یرنی، نطنزی «سرد»، سمنانی و شهمیرزادی «سرد»، سنگسری و لاسگردی «سرد». بارد. ضد گرم. چیزی که حرارت را نگاه ندارد. خنک. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). مقابل گرم. ( آنندراج ). بارد. چیزی که حرارت و گرمی نداشته باشد. ( ناظم الاطباء )

فرهنگ معین

(سَ ) [ په. ] (ص. ) ۱ - خنک، دمای کم. ۲ - بی مِهر. ۳ - سخن بی مزه، بی معنی.

فرهنگ عمید

۱. آب، هوا یا چیز دیگر که درجۀ حرارت آن کم باشد.
۲. چیزی که دمایش از حد انتظار کمتر باشد: چای سرد.
۳. بی اعتنا، بی توجه: نگاه سرد.
۴. ناگوار، ناخوش آیند: حرف سرد.
۵. بدون جاذبه و گیرایی.
۶. بدون استفاده از اسلحه.
۷. (هنر ) رنگی که احساس سرما را در ذهن تداعی می کند، مانند آبی.
۸. [قدیمی] یکی از مزاج های چهارگانه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - چیزی که درجه حرارت آن اندک باشد خنک بارد مقابل گرم. ۲ - افسرده بیحال. ۳ - کلام بی مزه سخن خنک.
دراز ادیم دوختن دوختن چرم را یا سوراخ کردن یا زره بافتن.

دانشنامه عمومی

سرد (الیگودرز). سرد، روستایی از توابع بخش زز و ماهرو شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است.
این روستا در دهستان ماهرو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۵ نفر ( ۹خانوار ) بوده است.
سرد (ترانه مارون فایو). «سرد» تک آهنگی از گروه موسیقی آلترناتیو راک مارون ۵ است که در ۱۴ فوریه ۲۰۱۷  ( ۲۰۱۷ - 02 - ۱۴ ) منتشر شد.
این تک آهنگ در چارت های، پرتغال جزو ده ترانه اول قرار گرفت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَّرْدِ: بافتن زره
معنی بَارِدٌ: خنک - سرد
معنی سَرْمَداً: دائم ( بعضی گفتهاند: این کلمه از ماده سرد اشتقاق یافته، و میم آن زیادی است، و معنای "سرد "پشت سر هم بودن است )
معنی صَرْصَرٍ: باد سخت و سمی - باد بسیار سرد - باد پر سر و صدا ( که مستلزم سخت وزیدن نیز هست)
تکرار در قرآن: ۱(بار)
«سَرد» در اصل به معنای بافتن اشیاء خشن، همانند زره است، جمله «وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ» مفهومش، همان رعایت کردن اندازه های متناسب، در حلقه های زره و طرز بافتن آن است.
بافتن. در اقرب گوید «سَرَدَ الدَّرْعَ: نَسَجَها» در مجمع آمده: سرد حدید منظم کردن آن است و آن از سردالکلام اخذ شده که حروف در ردیف یکدیگر باشند.. اینکه زره‏ها فراخ به ساز و بافت آنها را اندازه گرفته و یکنواخت کن. این کلمه در کلام اللّه مجید فقط یکبار آمده است.

ویکی واژه

دارای دمای نسبی کمتر از بدن انسان یا کمتر از دمای محیط طبیعی او، خنک، دمای کم؛ مقابل گرم.
بی‌مِهر.
سخن بی‌مزه، بی‌معنی.

جملاتی از کلمه سرد

همانا که دل با منت صاف نیست که گفتار سرد تو جز لاف نیست
بر روی تو شمع همچو من عاشق شد ناگه نفسی سرد زد و دستت سوخت
نخواهی آنکه چو سکه قفای گرم خوری مکوب آهن سرد، از سر درم برخیز