بار بردن

بار بردن، فعلی با دو معنای اصلی و مهم در زبان فارسی است که هر یک در جایگاه خود، ابعاد گوناگونی از زندگی و تجربیات انسانی را در بر می‌گیرد. در معنای نخست، بار بردن به مفهوم حمل و نقل فیزیکی اجسام اطلاق می‌شود. این شامل جابجایی کالاها، اثاثیه یا هر نوع محموله‌ای از یک مکان به مکان دیگر است. این عمل می‌تواند توسط انسان، حیوان یا ماشین صورت گیرد و هدف از آن، تسهیل مبادلات، تامین نیازها و گسترش فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، این معنا به جنبه‌های مادی و لجستیکی زندگی اشاره دارد که بدون آن، جریان زندگی و فعالیت‌های بشری دچار اختلال خواهد شد.

در معنای دوم و عمیق‌تر، بار بردن به مفهوم تحمل مشقت و رنج کشیدن است. این معنا فراتر از جنبه‌های فیزیکی رفته و به ابعاد روانی، عاطفی و حتی معنوی وجود انسان می‌پردازد. تحمل سختی‌های زندگی، مواجهه با چالش‌ها، گذراندن دوران‌های دشوار و پذیرش مسئولیت‌های سنگین، همگی در این دسته قرار می‌گیرند. این بار می‌تواند بار غم، اندوه، فشار کاری یا حتی مسئولیت‌های خانوادگی باشد که فرد با شکیبایی و بردباری آن را به دوش می‌کشد. این جنبه از بار بردن، نشان‌دهنده قدرت درونی، تاب‌آوری و resilience انسان در برابر ناملایمات روزگار است.

لغت نامه دهخدا

بار بردن. [ ب ُدَ ] ( مص مرکب ) حمل بار و نقل کردن آن:
حاجی تو نیستی شتر است ازبرای آنک
بیچاره خار میخورد و بار می برد. سعدی.برد هر کسی بار درخورد زور
گرانست ران ملخ پیش مور.سعدی ( بوستان ). || بمجاز، رنج کشیدن. تحمل مشقت کردن:
همانا زمان آمدستم فراز
وزین بار بردن نیابم جواز.فردوسی.برند ازبرای دلی بارها
خورند ازبرای گلی خارها.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ معین

(بُ دَ ) (مص م. ) ۱ - بر دوش کشیدن. ۲ - بردباری کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - حمل کردن بار بار را از جایی بجایی نقل کردن. ۲ - رنج کشیدن تحمل مشقت کردن.

ویکی واژه

بر دوش کشیدن.
بردباری کردن.

جمله سازی با بار بردن

همانا زمان آمدستم فراز وزین بار بردن نیابم جواز
چرا باید چنین خونابه خوردن تمام عمر خود را بار بردن
چه باشد سود خر جز بار بردن ز بی برگی بزیر بار مردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال زندگی فال زندگی فال ابجد فال ابجد فال جذب فال جذب