عبارت آفتاب زردی در ادب فارسی، تصویری شاعرانه و غنی را به ذهن متبادر میسازد که فراتر از یک پدیده طبیعی صرف است. این تعبیر، در وهله اول، به حالتی از خورشید اشاره دارد که در آستانه غروب، رنگ پریده و کمفروغ به نظر میرسد. این رنگ زرد مایل به نارنجی، که گاه با هالهای از سرخی همراه است، نه تنها جلوهای بصری دلنشین، بلکه حسی از آرامش و پایان روز را نیز القا میکند. در این معنا، آفتاب زردی استعارهای از زیباییهای گذرا و رنگهای دلانگیز غروب است که شاعران و نویسندگان بسیاری در وصف آن قلمفرسایی کردهاند.
اما معنای آفتاب زرد به همینجا ختم نمیشود. در تعبیر دوم و عمیقتر، این عبارت به زوال عمر و نزدیکی مرگ اشاره دارد. در این نگاه، رنگ زرد خورشید، نمادی از ضعف، پیری و فرارسیدن پایان زندگی است. همانطور که خورشید در پایان روز رو به افول میگذارد و رنگ میبازد، انسان نیز در مراحل پایانی عمر، با ضعف جسمانی و کاهش تواناییها روبرو میشود. این استعاره، تلنگری به انسان میزند تا ارزش لحظات زندگی را بداند و از فرصتهای باقیمانده به نحو احسن استفاده کند.