فرهنگ فارسی - صفحه 1688
- خرد برگ
- خرد داشتن
- خرد ریش
- خرد سالگی
- خرد سبلت
- خرد شکم
- خرد غاقله
- خرد چاهک
- خرد کاربند
- خرد کوفتن
- خرد کوهان
- خرد کیشی
- خردار اردشیر
- خردل ابیض
- خردل بری
- خردل خوری
- خردل زده
- خردل شهری
- خردل فارسی
- خردمند گشتن
- خرده ادیم
- خرده اهن
- خرده باج
- خرده خرجی
- خرده خری
- خرده زمرد
- خرده سنجی کردن
- خرده فروختن
- خرده مروارید
- خرده مقوا
- خرده نجاری
- خرده نگرشی
- خرده نگری
- خرده هیزم
- خرده کافور
- خردک نگرشی
- خردکوهان شدن
- خرز چینی
- خرز یمانی
- خرس بغو
- خرس سار
- خرس کلمیه
- خرس کهتر
- خرس گنده
- خرسه بغو
- خرسک باختن
- خرسک باز
- خرط کار
- خرف خوی
- خرف شدن
- خرق اجماع کردن
- خرقان بکشلو
- خرقان قتلو
- خرقانه ٔ علیا
- خرقه از پوشیدن
- خرقه درانداخته
- خرقه ساختن
- خرقه سازی
- خرقه سوزی
- خرقه فکندن