ویکی واژه - صفحه 66
- لسن
- مطاع
- فتاح
- مواظب
- برادر خوانده
- همدرد
- بفرمایید
- مثانه
- پ. م.
- مبانی
- انفعال
- مرغاب
- پیش پا افتاده
- ط
- غارتگر
- چه
- گرده
- ژو
- زخم خوردن
- یخ دان
- فسحت
- مسترد
- مخابره
- حث
- سرین
- برک
- ضعیفه
- بایدر
- استمرار
- فشنگ
- همخونی
- سبزقبا
- مادام
- ایزد
- قرقی
- سها
- استبصار
- بداغ
- اختیاری
- عرصات
- برین
- معیار
- صاحب نظر
- شیمیست
- بازگو کردن
- نعمت
- ترسایی
- دراک
- دورکن
- صور خیال
- قیاس
- گنبد
- چیره دست
- بار خاطر
- کیک
- رویش
- پیل
- گندا
- رذل
- آرزوی خام