هم پیالگی

لغت نامه دهخدا

هم پیالگی. [ هََ ل َ / ل ِ ] ( حامص مرکب ) حریف شراب شدن. با هم پیاله نوشیدن. || در تداول یعنی نزدیکی و صمیمیت، چنانکه دو دوست با یکدیگر پیاله ای می گیرند. رجوع به هم پیاله شود.

فرهنگ فارسی

هم پیاله بودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نارون
نارون
ماکسیمم
ماکسیمم
با
با
زورق
زورق