متشوش

لغت نامه دهخدا

متشوش. [ م ُ ت َ ش َوْ وِ ] ( ع ص ) کارشوریده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آشفته و مضطرب و پریشان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تشوش شود.

فرهنگ عمید

دارای تشویش، آشفته، مضطرب، پریشان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نارون
نارون
ددی
ددی
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
میلف
میلف