لغت نامه دهخدا
خرجینک. [ خ ُ ن َ ] ( اِ مصغر ) خرجین کوچک: خرجینکی بود که کتاب در آن می نهادم. ( از سفرنامه ناصرخسرو ). || میوه ای که مانند خرجین کوچک است مانند قدومه. ( از گیاه شناسی ثابتی ص 525 ).
خرجینک. [ خ ُ ن َ ] ( اِ مصغر ) خرجین کوچک: خرجینکی بود که کتاب در آن می نهادم. ( از سفرنامه ناصرخسرو ). || میوه ای که مانند خرجین کوچک است مانند قدومه. ( از گیاه شناسی ثابتی ص 525 ).
خرجین کوچک: خرجینکی بود که کتاب در آن می نهادم.