حجر الفار

لغت نامه دهخدا

حجرالفار. [ ح َ ج َ رُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) سنگی است بر شکل موش. هرجابنهند موشان بر او جمع شوند و مردم بر ایشان قهر کنند و ایشان را بکشند. ( نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ).

فرهنگ فارسی

سنگی است مانند موش و هر جا نهند موشان گرد آن جمع گردند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیطه
سلیطه
کس کش
کس کش
مکان
مکان
کردار
کردار