لغت نامه دهخدا
اغروق. [ اَ ] ( اِ ) ترکی بمعنی بار و بنه. احمال و اثقال. ( از فرهنگ فارسی معین ). لفظ مغولی است. ( یادداشت بخط مؤلف ): بعد از آن که اغروقها را آنجا بگذاشت. ( جامعالتواریخ رشیدی ). و هولاکوخان اغروقها را در خانقین رها کرد عازم شد. ( جامعالتواریخ رشیدی ). و رجوع به تاریخ غازان ص 12، 50، 130، 143، 144، 149، 158، 159، 311 شود.