چار پخ

لغت نامه دهخدا

چارپخ. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) نوعی از خیمه که در هند «بی چوبه » خوانند. ( آنندراج ). || هر چیز چهارگوشه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نوعی از خیمه که در هند (( بی چوبه ) ) خوانند.

جمله سازی با چار پخ

چو در چار بالش ندیدم درنگ نشستم در این چار دیوار تنگ
نبودش بجز خاک و خون رخت بر سرا پا پر از ناوک چار پر
برجستم وز شادی در پیش روی او برداشتم سه چار معلق چو کوترا
لقمان که حکیمان جهانراست امام فرمود بحفظ چار در چار مقام
در پنج رکن متفق‌الاصل چاره‌گر بر چار سکن متفق‌الفرع چیره‌ایم
نثار پیش سایش دهان فرو بندد امید وقت عطایش دو دیده چار کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز