کبر اور

لغت نامه دهخدا

( کبرآور ) کبرآور. [ ک ِ وَ ] ( نف مرکب ) کبرآورنده. متکبر. کبرفروش. که کبر فروشد. که تکبر کند:
چیست در چشم عقل ناخوشتر
در جهان از گدای کبرآور.سنائی.

فرهنگ فارسی

( کبر آور ) متکبر

جمله سازی با کبر اور

یخ، جوی کوه را ز ره کبر و ناز گفت ما را ز مویهٔ تو شود تلخ روزگار
راهبرم شو به سوی کبریا چون تو نه‌ای در پی کبر و ریا
ز گرد کبر و ریا دامن دل افشاندم که روی در حرم خاص کبریا دارم
تا همه دل بینی بی حرص و بخل تا همه جان بینی بی کبر و کین
سر پر از کبر و دل پر از اعجاب روی در خلق و پشت بر محراب
که فهم خلق دروی خوش برآید ز جهل و کبر خود بیرون درآید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
محتمل یعنی چه؟
محتمل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز