عالم دورنگ

لغت نامه دهخدا

عالم دورنگ. [ ل َ م ِ دُ رَ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از عالم دنیا است به اعتبار شب و روز. ( برهان ) ( آنندراج ). || کنایه از مردم منافق و دوروو غدار است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کنایه از عالم دنیا است باعتبار شب و روز.

جمله سازی با عالم دورنگ

ز بس کز شب و روز دیدم درنگ چو روز و چو شب‌ گشت‌ مویم دورنگ
خیرها را جلوهٔ شر می‌دهد چرخ دورنگ پشت کاغذ در نظر چپ می‌نماید نقش راست
کاین چرخ چرا چنین دورنگ است سبحان‌الله این چه رنگ است
روی دو موی داری و موی دو روی و خود سرگشته از دورنگی ایشان بمانده‌ای
چون طره و چهر خویش رو رسم دورنگی نه یا شو بتمامی کفر یا یکسره ایمان باش
روز و شب را سبب دورنگی بود که همه خلق ازو شمار گرفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آهنگر
آهنگر
روله
روله
اسرار کردن
اسرار کردن
ارکان
ارکان