طیب المشاش

لغت نامه دهخدا

طیب المشاش. [ طَی ْ ی ِ بُل ْ م ُ ] ( ع ص مرکب ) کریم النفس. یقال: فلان ٌ طیب المشاش؛ ای کریم النفس. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

کریم النفس

جمله سازی با طیب المشاش

عود خشکم؛ آتش جانسوز می‌باید، مرا تا ز طیب جان، دماغ حاضران گردد، ز طیب
این روستا در دهستان طیبی سرحدی شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۹ نفر (۹خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان عالی طیب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۸ نفر (۱۵خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان عالی طیب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴ نفر (۴خانوار) بوده‌است.
از زیب‌هاست افسر از طیب‌هاست عنبر از عضوهاست دیده از خلق‌هاست احسان
ما ز تو مهر و وفا خواسته‌ایم، ای صنم نی چو کسان دگر عاشق رنگیم و طیب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف
لطیف
ضمیمه
ضمیمه
قرین رحمت
قرین رحمت
فال امروز
فال امروز