دانشمند نبیه

لغت نامه دهخدا

دانشمند نبیه. [ ن ِم َ دِ ن َ ] ( اِخ ) ( امیر... ) نام یکی از ندیمان و ملازمان درگاه مسعود غزنوی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 48 و 180 و 257 و چ فیاض ص 10 و 53 و 183 و 185 و 256 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از ندیمان و ملازمان درگاه مسعود عزنوی

جمله سازی با دانشمند نبیه

خموشی این زمان فرض است دانشمند معنی را که گر چون جان سبک گوید تو چون جسمش گران بینی
به گفته یوجین گارفیلد، این اس. ویس بود که با انتشار در سال ۱۹۷۳ در مورد تنهایی، «تجربه انزوا عاطفی و اجتماعی» توانست توجه دانشمندان را به موضوع تنهایی جلب کند.
شیخ گفت دانشمندی پیری را بشهر سمرقند گفت که ما را ازین سخنان چیزی بنویس. پیر گفت سی سالست کی با یک کلمه می‌آویزم وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی هنوز باوی برنیامده‌ام.
برای آن بود این پستی و حقارت و ذل که نه در ایشان دانش بود نه دانشمند
مذهب من نیست بودن قابل زهد و ورع پند دانشمند ننیوشم که نادان من است
یک دانشمند وقتی متوجه می‌شود چشمه آبگرم یک شهر آلوده شده‌است، در مقابل همه ساکنان شهر قرار می‌گیرد و…
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
خاطرات یعنی چه؟
خاطرات یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز