نور نگه بدامن مژگان کشید پای یعنی که وقت پای بدامن کشیدن است
سر از دولت کشیدن سروری نیست که با دولت کسی را داوری نیست
چه لازم روی از مادر کشیدن بمژگان هم دل ما می توان خست
رنج بدخویان کشیدن زیر صبر منفعت دادن به خلقان همچو ابر
سپهر برشده تا رای روشنش دیدست ز بر کشیدن خورشید و مه پشیمانست