کلما

لغت نامه دهخدا

کلما. [ ک َ ] ( هزوارش، اِ ) به لغت زند وپازند درخت انگور را گویند. ( برهان ). به لغت زند و پازند، درخت انگور که به تازی کرم نامند. ( ناظم الاطباء ). هزوارش کلما، رز، باکَرم عربی مقایسه شود. ( از حاشیه برهان چ معین ).
کلما. [ ک ُل ْ ل َ ] ( ع اِ ) هربار. ( ترجمان القرآن ص 82 ). هر وقت و هر زمان. ( ناظم الاطباء ). || هرچه. ( ناظم الاطباء ). هرچیز که. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

هر بار. یا هر چه. هر چیز که

جمله سازی با کلما

کلما نشرب قلنا یالهاهل من مزید و شدالطیر علی الاغصان انواع النشید
حزین از دل به گوشم هر نفس فریاد می‌آید ینادی کلما فی الکون فان، والهوی باقی
سانتا کلما د گرامنت ۷ کیلومترمربع مساحت و ۱۲۰٬۸۲۴ نفر جمعیت دارد و ۵۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
یا ملولاً عن سلامی أنت فی الدنیا مرا می کلما أعرضت عنی زدت شوقاً فی غرامی
حیة البین کلما هاجت لسعت مثل لسع ثعبان
کلما سل من عزائمه صارما ارعشت ید القدر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز