کشتگاه

لغت نامه دهخدا

کشتگاه. [ ک ِ ] ( اِ مرکب ) محل کشت. محل زراعت. محل فلاحت. مزرعه. محقله. ( یادداشت مؤلف ):
دانه ای در کشتگاه عشق بی رخصت مچین
کز بهشت آدم به یک تقصیر بیرون میرود.صائب.
کشتگاه. [ ک ُ ] ( اِ مرکب ) محل کشتن. کشتنگاه. کشتارگاه. مسلخ. سلاخ خانه. ( یادداشت مؤلف ). || مقتل.جای کشتن. || کنایه از میدان جنگ باشد.

فرهنگ فارسی

محل کشتن. کشتنگاه. کشتارگاه یا مقتل

جمله سازی با کشتگاه

💡 تأثیر هواکشت در ویتنام در سطح کشتگاه احساس خواهد شد.

💡 کشت آیروپونیک با کشاورزی هیدروپونیک مرسوم، آکواپونیک و کشاورزی درون کشتگاهی (کشت بافت گیاهان) متفاوت است.

ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز