گران زبان

لغت نامه دهخدا

گران زبان. [ گ ِ زَ ] ( ص مرکب ) الکن. کسی که زبانش در سخن گفتن سنگین است و بسختی سخن ادا کند. طَبّاقاء. ( مهذب الاسماء ). رجوع به طباقاء شود. که زبانش سنگین است در سخن گفتن. فدم. ( دستور اللغه ). قتول. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

کسی که زبانش در سخن گفتن سنگین است الکن

جمله سازی با گران زبان

بهشت و بهشتيان، دوزخ و اهل دوزخ و تمامى پديده هاى ديدنى وناديدنى به حركتآمدند(816) كه در بحث مستقلّى بدانها اشاره خواهد رفت و از بيان بيشتر آن ناتوانيم؛چرا كه بر نگارنده بسيار گران است كه مصائب و رخدادهاى غمبار و افتخارآفرين آن روزجاودانه را به زبان يا قلم بياورد و يا در انديشه خويش مجسّم سازد.
از سیه کاری به کام من نمی گردد زبان از گرانی لنگ دارد عذر را تقصیر من
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
موج
موج
اندر
اندر
وارونه
وارونه
تحویل
تحویل