کاه کن

لغت نامه دهخدا

کاه کن. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش کهنوج شهرستان جیرفت که دارای 50 تن سکنه، آب آن از رودخانه و محصول عمده اش خرماست. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از بخش کهنوج شهرستان جیرفت

جمله سازی با کاه کن

چو خوشه سر بسوی ماه میشد دلی چون خور رخی چون کاه میشد
تو‌ئی بر روی این یم یک پر کاه کجا گردی ز قعر بحر آگاه
با اعتماد صابری با عشق کردم کافری در پیش صرصر راستی وزنی نباشد کاه را
خصوصاً که بر خاطر پادشاه چه کوه اُحُد از گرانی چه کاه
مور صحرای قناعت شو که برگ زندگی گر پر کاهی است، در دامان این صحرا پرست
که دید هرگز کوهی زماه گشته چو کاه که دید هرگز ناری زسرو گشته چونال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز