راه پذیر

لغت نامه دهخدا

راه پذیر. [ پ َ ] ( نف مرکب ) مقابل راهنمای. ( یادداشت مؤلف ). که راه و طریقی بپذیرد: آگاه باش که درازی و کوتاهی افتد برانگیختن را از بهر یافتن متعلم راه پذیر از عالم راهنمای... ( کشف المحجوب سجستانی ).

فرهنگ فارسی

مقابل راهنمای. که راه و طریقی بپذیرد.

جمله سازی با راه پذیر

ز شکر است نعمت فزایش پذیر اگر مرد راهی ره شکر گیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال انگلیسی فال انگلیسی