دنیا بدید طبع چو خر در رمید و گفتا اینجا کنم درنگ که آب و گیاه دیدم
اختران را که ره دو اسبه روند همچو خر در خلاب بنماید
از دم دیو آنک او لا حول خورد همچو آن خر در سر آید در نبرد
این جهان الفنجگاه علم توست سر مزن چون خر در این خانهٔ خراب
درآمد ز در همچو خر در خلاب شده پست در زیر خیک شراب
کاروان مشکل رود بیرون، کز آب چشم من جمله را خر در خلاب و بار در گل میرود