جلبه

لغت نامه دهخدا

( جلبة ) جلبة. [ ج َ ل َ ب َ ] ( ع اِ ) غوغا و آوازها. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
جلبة. [ ج ُ ب َ ] ( ع اِ ) پوست جراحتی که خشک شده باشد. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || پاره ابر. ( منتهی الارب ). || سنگهای افتاده بر یکدیگر که در آن راه ستور نباشد. || قطعه جداگانه از گیاه. || سال سخت. || سختی روزگار. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || گرسنگی. ( منتهی الارب ). || درختان خاردار سبز. || پوست خام که در پالان و زین درکشند. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || آهنی است در پالان. || آهنی که بدان کاسه شکسته را بهم پیوند دهند. || تعویذ دوخته در چرم. || کاردی که دسته را برآهنش نصب کرده باشند. || شیرمایه. || بقعه. || تره است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پوست جراحتی که خشک شده باشد یا پاره ابر یا سنگهای افتاده بر یکدیگر که در آن راه ستور نباشد.

جمله سازی با جلبه

💡 ساختمان سینه جالبوت یا راس آن راست است برای همین به آن جالبوت می‌گویند. مرحوم سدیدالسلطنه کبابی در کتاب «المناص فی احوال الغوس و الغواص» در صفحه ۵۹ چنین می‌نویسد: سفینه‌ای است با بادبان حرکت کند و سطح سفینه را برای بضاعت تجار دراز و بلند سازند و در مؤخر سفینه قبه‌ای است مخصوص مسافرها و آن را عرشه گویند و مخصوص جالبوتهای بزرگ است. آن‌گونه جالبوت شبیه است به مهلیه که در عراق متداول است یا شبیه است به سنبوک‌هایی که در بحر احمر معمول می‌باشند. جالبوت‌های کوچک عرشه ندارند و شبیه به بَلم می‌باشند و آن نمونه کشتی را فقط در بحرین جالبوت گویند. این اسم تحریفی از کلمه جلبه که معرف گلبت (گُل+بُت) ایرانی می‌باشد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز