طوانه

لغت نامه دهخدا

( طوانة ) طوانة. [ طُ ن َ ] ( اِخ ) شهری است بمرز مصیصة. یزیدبن معاویه گوید:
و ماابالی بما لاقت جموعهم
یوم الطوانة من حمی و من موم
اذا اتکأت ُ علی الانماط مرتفعا
بدیر مران عندی أم کلثوم.( از معجم البلدان ).از بلاد روم است.

جمله سازی با طوانه

مسعودى، در علت حضور ابوايّوب مى گويد: معاويه، سفيان بن عوف غامدى را درسال چهل وپنجم هجرى به جنگ فرستاد و دستور داد كه خود را به طوانه (204)

به معاويه خبر رسيد كه پسرش، يزيد در هنگامى كه اين خبر به او رسيده است، طىّاشعارى، در حال ميگسارى همراه با نديمانش چنين گفته است: (بر من آسان است از آنچه روز طوانه، بر جمع آنها از تب و مرگ رسيده است، زمانى كه من بر نمط بلند تكيه مىزنم و امّكلثوم را براى من گردش مى دهند و من مشغول عيّاشى مى شوم ).

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
موزون یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز