شکر چیدن. [ ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برداشتن و گرد کردن شکر نثارکرده. ( یادداشت مؤلف ): از گهر گرد کردن بفخم نه شکر چیده هیچکس نه درم.عنصری.ورجوع به شکرچین و شکرچینی شود.
فرهنگ فارسی
آنکه در ایام عید و جشن هر چه بیافتد جمع می کند یا کنایه از شیرین گفتار.
جمله سازی با شکر چیدن
کجا آن تازه گلبرگ شکربار؟ شکر چیدن ز گلبرگش به خروار