شکر چیدن

لغت نامه دهخدا

شکر چیدن. [ ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برداشتن و گرد کردن شکر نثارکرده. ( یادداشت مؤلف ):
از گهر گرد کردن بفخم
نه شکر چیده هیچکس نه درم.عنصری.ورجوع به شکرچین و شکرچینی شود.

فرهنگ فارسی

آنکه در ایام عید و جشن هر چه بیافتد جمع می کند یا کنایه از شیرین گفتار.

جمله سازی با شکر چیدن

کجا آن تازه گل‌برگ شکربار‌؟ شکر چیدن ز گل‌برگش به خروار